ماجرای آیینههایی که به سوریه برده شد
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۰۴۷۸۹
«یک آیینه قدی بلند داشتیم که حسنآقا برده بود شیشهبری و به قطعات کوچک تقسیم کرده بود و با زهرا نشسته بودند و دور آنها را با نوارچسبهای رنگی میپوشاندند که تعدادی از آن آیینهها را با خود ببرد سوریه.»
به گزارش خبرنگار ایمنا، شهید حسن احمدی چهاردهم مهرماه ۱۳۵۸ در خانوادهای انقلابی و مذهبی در روستای حسنآباد در بخش کرون شهرستان تیرانوکرون به دنیا آمد و سال ۱۳۷۷ به خدمت در لشکر زرهی ۸ نجف اشرف مشغول و پس از آموزش داوطلبانه با هدف مبارزه با تروریستها و دفاع از حرم حضرت زینب (س) عازم سوریه شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سمیه احمدی، همسر شهید در جلد ۷۷ کتاب پنج دقیقه با بهشتیان به روایت آخرین روزهای حضور او در ایران پرداخته است: «قرار بود هجدهم مهرماه اعزام شود. خیلی گریه کردم. مدام تماس میگرفتم ببینم راهی شده یا نه، تا اینکه گفت معلوم نیست برویم و نگران نباش. اما فردای آن روز، روز اعزام بود.
از شب قبل زهرا با حسنآقا با هم نشسته بودند و کاردستی میساختند. قرار بود برای مدرسه یک بادبادک درست کند که تا دیروقت با هم بیدار ماندند و بادبادک را با هم ساختند. یک آئینه قدی بلند داشتیم که حسنآقا برده بود شیشهبری و به قطعات کوچک تقسیم کرده بود و با زهرا نشسته بودند و دور آنها را با نوارچسبهای رنگی میپوشاندند که تعدادی از آن آئینهها را با خود ببرد سوریه. با اینکه زهرا ۱۱ ساله بود، اما درک و فهم بالایی داشت. از حسنآقا سوال میپرسید که این آیینهها به چه کار میآید و او هم با صبر جواب میداد. صبح زود بیدار شد و بادبادک زهرا را امتحان کرد و تا دم در با او رفت و خداحافظی کرد.
دو، سه ساعتی با ریحانه رفتند بیرون. تا لحظه آخر وسایلشان را هنوز کامل آماده نکرده بودم. وقتی میخواست برود سفارش بچهها را خیلی کرد. گفت: خیلی مواظب بچهها و خودت باش. دوست دارم بچهها را زهراوار و زینبگونه بزرگ کنی. سفارشهایش را که کرد. گفتم: یک شرط دارم. گفت: هر شرطی باشد قبول میکنم فقط نگو که نروم… گفتم: انشاءالله که میروی و سالم برمیگردی، اما اگر شهادت نصیبت شد، شفاعت من و بچهها یادت نرود. در جوابم گفت: تو فقط دعا کن تا شهید بشوم، ثواب شهادتم مال شما و ثواب جهادم مال خودم. منتظرتان میمانم و به من قول داد که شفاعت ما را هم بکند. قبل از خداحافظی هم رو به من کرد و گفت: اگر شهید شدم برای شهادتم گریه نکنید.»
کد خبر 612623منبع: ایمنا
کلیدواژه: شهيد مدافع حرم حسن احمدي شهید مدافع حرم شهدای مدافع حرم سوریه لشكر 8 نجف اشرف شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق حسن آقا بچه ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۰۴۷۸۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افتتاح نمایشگاه صدرا در دانشگاه آزاد اسلامی واحد بوئین زهرا
در مراسمی نمایشگاه طرح صدرا با شعار صنعت، دانشگاه، راه اشتغال در محل دانشگاه آزاد اسلامی بوئین زهرا با حضور مسئولین آغاز به کار کرد.
این نمایشگاه به عنوان بزرگترین رویدار کاریابی استان و با حضور بیش از ۶۰ واحدهای صنعتی، تولیدی، صنایع غذایی و صنایع دستی به مدت ۳ روز دایر می باشد.
باشگاه خبرنگاران جوان قزوین قزوین